وقتی عاشق هستیم ٬ وقتی در اعماق روحمان به چیزی ایمان داریم ٬ خود را از همه دنیا قوی تر احساس می کنیم و آرامشی به ما دست می دهد که از اطمینان به هدفمان و عشقمان حاصل می شود و اینکه هیچ چیز نمی تواند آن ایمان را از ما بگیرد .
این قدرت شگفت موجب می شود که همیشه بموقع تصمیمات درست بگیریم و وقتی به هدف می رسیم از اقتدار خودمان دچار تعجب می شویم . چون موقع پرداختن به مبارزه درست هیچ چیز دیگری اهمیت ندارد و شور و شوق ما را تا انتها هدایت خواهد کرد .
- وقتی سفر می کنی ٬ یک تجربه عملی تولد دوباره داری . با شرایطی کاملا جدید روبرو می شوی ٬ روزها آهسته می گذرد و اکثر اوقات زبان مردم را نمی فهمی . در این شرایط اهمیت بیشتری برای آنچه در اطرافت می گذرد قائل می شوی ٬ چون ادامه حیات تو بستگی به انها دارد . و هر لطفی که خداوند در حقت می کند شادمانی بسیاری برایت می آورد ٬ انگار که همه عمر باید آن واقعه را در خاطر نگه داری . همه چیز به نظرت تازه می آید و به همین دلیل زیبایی هر چیز را درک می کنی و خوشبخت تر هستی .
زندگی ماجرایی بزرگ است .
انسان هرگز از رؤیا هایش دست برنمی دارد . رؤیا ها غذای روح هستند ٬ همان طور که خوردنیها غذای جسمند .
اغلب در مسیر زندگی احساس می کنیم که از رؤیا هایمان سرخورده ایم و امیالمان با حرمان مواجه شده است ٬ ولی باز هم باید به داشتن رؤیا ادامه دهیم ٬ اگر نه روح ما می میرد و عشق نمی تواند در آن جریان یابد .