به میلاد عزیز
میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را
میجویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیدهدمان آفتاب را
بیتابم آنچنانکه درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایستهای چنانکه تپیدن برای دل
یا آنچنانکه بال پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی٬ میآفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنیتر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را
قیصر امینپور
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته عمده تقسیم کرده است:
آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند ( عمده آدمها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
کارهایی که میتوانیم یا نمیتوانیم٬ انجام دهیم و آنچه را که ممکن یا غیرممکن میپنداریم به ندرت ناشی از توانایی واقعی ماست بلکه بیشتر از عقایدی که نسبت به خود داریم سرچشمه میگیرد. (آنتونی رابینز)
دیوانگی ادامه دادن همان رفتار همیشگی و انتظار داشتن نتیجۀ متفاوت است. (جک کانفیلد)
هنگامی که بمیریم٬ که بیشک نیز خواهیم مرد٬ در مورد هیچ چیز٬ بیش از این که چگونه زندگی را ارج گذاشتهایم مورد حسابرسی قرار نخواهیم گرفت. (لئوبوسکالیا)
<امن> و <بیخطر> وهمی بیش نیست نه در طبیعت و نه در زندگی فرزندان آدم٬ چنین چیزی وجود ندارد. پرهیز از خطر در تمام مراحل حیات٬ مطمئنتر از روبهرو شدن با آن نیست. زندگی یا جسارت است و ماجرا و یا دیگر هیچ. (هلن کلر)
«برای تو که بهترینی»
نشود فاش کسی آنچه میان من و تست
تا اشارات نظر نامه رسان من و تست
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و تست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و تست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمۀ عشق نهان من و تست
گو بهار دل و جان باش و خزان باش ، ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و تست
این همه قصۀ فردوس و تمنای بهشت
گفتگویی و خیالی ز جهان من و تست
نقش ما گو ننگارند به دیباچۀ عقل
هر کجا نامۀ عشق است نشان من و تست
سایه زآتشکدۀ ماست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و تست
«ه.ا.سایه»
قرنهاست که آموزش داده میشود زمان دارای سه بخش گذشته٬ حال و آینده است در صورتیکه کاملا اشتباه است. زیرا زمان فقط دارای دو بخش «گذشته و آینده» است. لحظهی «حال» اصلا مربوط به زمان نمیشود. لحظهی حال٬ بخشی از جاودانگی است. گذشته و آینده مربوط به زمین و زمینیان است ولی لحظهی حال مربوط به آسمان است. آیا تا کنون فکر کردهاید با کلمهی «خداوند» غیر از زمان حال٬ هیچ زمانی را نمیتوان استفاده کرد. نمیتوانیم بگوییم «خدا» بود. نمیتوانیم بگوییم «خداوند» خواهدبود. فقط میتوانیم بگوییم «خدا هست»٬ خدا همیشه هست در واقع خداوند به معنای «بودن» است و «بودن» به معنی خداست.
اوشو