نجوای امام حسین (ع) با معبود خود:
بار الها من مشتاق تو هستم ... این منم که از یکتا پرستانم، این منم که از ترسنده گان بوده ام، این منم که از بیمناکانم، این منم که از امیدواران مشتاقم، این منم که از مشتاقانم، این منم که از تسبیح گویانم، این منم که از که از درخواست کنندگانم، این منم که ازنیایش پیشگانم، ... ای آخرین خواسته مشتاقان و ای منتهای آروزی امیدواران ... کی پنهان بوده ای تا نیازمند دلیلی باشی که به تو رهنمون شود؟! کی دور شده ای تا آثار و نشانه ها ما را به تو رسانند؟! کور است چشمی که تو را بر خود نگهدار و مراقب نبیند، و زیان زده است داد و ستد کسی که از محبت خود برایش نصیبی قرار نداده ای ... خدایا اکنون مرا (که بی تاب وصالم) از راه پوشش انوار (جمال و جلالت) و رهنمایی (شهود و) بینادلی به خود جلب کن ... تا به بارگاه وصالت بار یابم ... ای معشوق یگانه من، این ذلت عاشقانه من است که پیش رویت عیانست و این حال شکسته و سوز عشق من است که بر تو پنهان نیست از تو وصالت را جویا هستم و به تو بر تو رهنما خواهم پس با تجلی نورت مرا به خود رهنمون شو و با (خلوص و) صدق عبودیت مرا نزد خود به پای دار ... به آستان تو پیوسته ام دورم مکن و بر درگاهت ایستاده ام مرا مران ... تویی که انوار (تجلیات جمال)خود را در دلهای اولیائت تاباندی تا تو را شناختند و به یکتایی ستودند، تویی که بیگانگان را از دل عاشقانت زدودی تا جز تو را دوست ندارند و پناهی نگیرند ... چه دارد آنکه تو را ندارد؟ و چه ندارد آنکه تو را دارد؟ ... ای آنکه شیرینی انس خود را به دوستدارانت چشاندی ... با رحمتت مرا بطلب تا به وصالت رسم و با فضلت مرا جذب کن تا یکسر به تو رو کنم ...
به نقل از سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
سلام عزیزم
خیلی زیبا نوشتی
به یاد سخن حضرت علی افتادم که فرمودند
اگر قرار باشد خدا را ببینم باز هم حتی زره ای به ایمانم افزوده نخواهد شد
سلام
متشکرم
شاید حسین از تبار آنانی بود که نقاب از روی بودن خویش برداشته اند و در ظهر عاشورا -ظهری مانند تمامی ظهرهای جهان- چهره حقیقت را دیده اند : چهره ای چون عشق بی دلیل و به سان رویا دلفریب.
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
سلام به وبلاگ من سر بزنید
سلام
حتما.