خدایا! چگونه زیستن را تو بمن بیاموز٬ چگونه مردن را خود خواهم آموخت.
درباره من
شاید به شکلی باورنکردنی با مردی ازدواج کردم که خیلی مثل خودمه! و فکرش رو بکنید دو تا پسر داریم کپی برابر اصل. خونوادگی کتاب میخونیم٬ فیلم میبینیم٬ بحث میکنیم و از وجود هم لذت میبریم.
ادامه...
سلام .
هنوز از کوچه پس کوچه های دلتنگی من ، رهگذر دلتنگی گذر نکرده . کمی دلتنگم امروز . و کمی هم بی قرار ...
یا حق .
ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است
قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود ...
و من چقدر ساده ام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطارِ رفته ایستاده ام
و همچنان
به نرده های ایستگاهِ رفته
تکیه داده ام ! ...
قیصر امینپور
(به نقل از وبلاگ asheghane.blogspot.com)
بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر
مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر
به آستانه برخورد ناگهان دو چشم
به لحظههای پس از صاعقه٬ پس از تندر
به شب نشینی شبنم٬ به جشنواره اشک
به میهمانی پر شور چشم و گونه تر
به نبض آبی تبدار در شبی بی تاب
به چشم روشن و بیدار خسته از بستر
من از تو بالی بالا بلند میخواهم
من از تو تنها بالی بلند و بالا پر
قیصر امینپور
چه قشنگ !
مرررررررررررسی سر زدی خانومی :X
قرفووووووووونت !!!!!!!!
بازم بیا اونطرفااااااااااا ..
وبلاگت خیلی جیگمله هااا:)
روزات برفی عزیز دلممم