کوچه پس کوچه های تنهایی

خدایا! چگونه زیستن را تو بمن بیاموز٬ چگونه مردن را خود خواهم آموخت.

کوچه پس کوچه های تنهایی

خدایا! چگونه زیستن را تو بمن بیاموز٬ چگونه مردن را خود خواهم آموخت.

 

«ملت فرانسه از پنجره‌ها تانک‌های اشغال گران را می‌بینند که مزرعه‌ها را نابود می‌کنند. ممکن است افرادی که این صحنه را ببینند، تصور کنند همه چیز تمام شد اما کشاورزان خوب می‌دانند که عبور تانک‌ها موجب تعمیق دانه‌ها خواهد شد و ما بهاری شاداب تر و کشتزارهایی بارورتر خواهیم داشت.» 

 

مقدمه کتاب خاموشی دریا اثر ورکور 

 

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B4%DB%8C_%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7

ارغوان

 

ارغوان! شاخه‌ی همخون ِ جدامانده‌ی من
آسمان ِ تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی‌ست هوا؟
یا گرفته‌ست هنوز؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آسمانی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه می بینم دیوارست
آه، این سخت ِ سیاه
آن چنان نزدیک است
که چو بر می‌کشم از سینه نفس
نفسم را بر می‌گرداند
ره چنان بسته که پروازِ نگه
در همین یک قدمی می‌ماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز ِ شبِ ظلمانی ست
نفسم می‌گیرد
که هوا هم اینجا زندانی ست
هر چه با من اینجاست
رنگ ِ رخ باخته است
آفتابی هرگز
گوشه‌ی چشمی هم
بر فراموشی ِ این دخمه نینداخته‌است
اندرین گوشه‌ی خاموش ِ فراموش شده
کز دم ِ سردش هر شمعی خاموش شده
یاد ِرنگینی در خاطر ِ من
گریه می‌انگیزد :
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می‌گرید
چون دل ِ من که چنین خون آلود
هر دم از دیده فرو می‌ریزد
ارغوان!
این چه رازی‌ست که هر بار بهار
با عزای دل ِ ما می‌آید
که زمین هر سال از خون ِ پرستوها رنگین است
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ برداغ می‌افزاید
ارغوان، پنجه‌ی خونین ِ زمین!
دامن ِ صبح بگیر
وز سواران ِ خرامنده‌ی خورشید بپرس
کی بر این دره‌ی غم می‌گذرند
ارغوان، خوشه ی خون!
بامدادان که کبوترها
بر لب ِ پنجره‌ی باز ِ سحر غلغله می‌آغازند
جان ِ گل رنگ ِ مرا
بر سر ِ دست بگیر
به تماشاگه ِ پرواز ببر
آه، بشتاب که همپروازان
نگران ِ غم ِ همپروازند
ارغوان، بیرق ِ گلگون ِ بهار!
تو برافراشته باش
شعر ِ خونبار ِ منی
یاد ِ رنگین ِ رفیقانم را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمه‌ی ناخوانده‌ی من
ارغوان، شاخه‌ی همخون ِ جدامانده‌ی من!
  

 

هوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه)

 

http://news.gooya.com/didaniha/archives/2010/02/099912.php