سه کلمه تبآلودهتان میسازد. سه کلمه به بستر میخکوبتان میکند و آن «تغییر دادن زندگی» است. هدف این است٬ روشن و ساده. راهی که به هدف ختم میشود پیدا نیست و سبب بیماری نیز در همین نبودن راه و نامطمئن بودن مسیرهاست.
میخواهیم به حیات تازهای بپیوندیم٬ اما حیات پیشین را نیز نمیخواهیم از کف بدهیم. نمیخواهیم لحظه گذار و زمانی را که دستمان خالی میشود٬ حس کنیم.
رویداد٬ پرتو حیاتی است که بر زندگی انسانی میتابد. بیخبر و بیجنجال میتابد. رویداد گهواره زندگی است.
- از کتاب رفیق اعلی
منحنی قامتم٬ قامت ابروی توست
خط مجانب بر آن٬ سلسله گیسوی اوست
حد رسیدن به او٬ مبهم و بیانتهاست
بازه تعریف دل٬ در حرم کوی دوست
چون به عدد یک تویی من همه صفرها
آنچه که معنی دهد٬ قامت دلجوی توست
پرتوی خورشید شد٬ مشتق از آن روی تو
گرمی جانبخش او٬ جزئی از آن خوی توست
بی تو وجودم بود یک سری واگرا
ناحیه همگراش دایره روی توست
(پروفسور هشترودی)
بر آنچه دلخواه من است
حمله نمیبرم
خود را به تمامی بر آن میافکنم
اگر بر آنم
تا دیگر بار و دیگر بار
بر پای بتوانم خاست
راهی به جز اینم نیست.
توان صبر کردن
برای رو در روئی با آنچه باید روی دهد
برای مواجهه با آنچه روی میدهد.
شکیبیدن
گشاده بودن
تحمل کردن
آزاده بودن.
(سکوت سرشار از ناگفتههاست)
انقلابها هیچگاه بار استبداد را سبک نکردهاند بلکه بار را از شانهای به شانهی دیگر منتقل کردهاند.
جرج برنارد شاو
کسانی که راه بر انقلاب مسالمتآمیز میبندند راه انقلاب خشونتآمیز را میگشایند.
جان اف. کندی
برای آغاز کردن روز باید راهی بهتر از بیداری در صبح وجودداشتهباشد.
رابرت ای. ویلسون
دموکراسی به عبارت ساده یعنی کوبیدن مردم به دست مردم برای مردم.
اسکار وایلد
این که افرادی در انتخابات برنده میشوند بیشتر به این دلیل است که اغلب مردم میخواهند علیه فلان رأی بدهند نه به نفع بهمان.
فرانکلین پی. آدامز
یک چیز هست که از تمام ارتشهای دنیا قویتر است و آن اندیشهای است که زمانش فرا رسیده.