کوچه پس کوچه های تنهایی

خدایا! چگونه زیستن را تو بمن بیاموز٬ چگونه مردن را خود خواهم آموخت.

کوچه پس کوچه های تنهایی

خدایا! چگونه زیستن را تو بمن بیاموز٬ چگونه مردن را خود خواهم آموخت.

رومن رولان

 

در یک شب طوفانی ، در دل کوهستان ، زیر سقف آتشین آذرخش ، میان غرش وحشیانه ی صاعقه و باد ، من به آنهایی می اندیشم که مرده اند ، به کسانی که خواهند مرد ، به سراسر این زمین که فضای خالی آنرا در میان گرفته در پهنه ی مرگ می غلطد و بزودی خواهد مرد . من این کتاب فناپذیر را به آنچه فناپذیر است هدیه می کنم ، - کتابی که ندای آن می خواهد چنین بگوید : « برادران ، به هم نزدیک شویم ، آنچه را که از هم جدامان می کند فراموش کنیم ، جز در اندیشه ی بیچارگی مشترک که همه در آن یکسانیم نباشیم ! دشمنی در کار نیست ، بد خواهی در میان نیست ، هر چه هستند همه بیچاره اند ؛ و تنها سعادت بادوام آن است که یکدیگر را درک کنیم و سپس دوست بداریم ، - درک و دوستی ، - این تنها برق روشنی است که در شب هستی ما می تابد ، شبی که میان دو غرقاب ، پیش از زندگی و پس از آن ، جای دارد . »

« من به آنچه فناپذیر است ، به مرگ که همه را برابر می سازد و آشتی می دهد ، - به دریای ناشناخته ای که جویبارهای بیشمار زندگی در آن گم می شوند ، خود را و اثر خود را هدیه می کنم . »

من عنوان قهرمان را به کسانی که از راه اندیشه یا زور پیروز گشته اند نمی دهم . بلکه کسانی را قهرمان می نامم که قلب بزرگی داشته اند . ولی این کلمه را وسعت دهیم ! « قلب » تنها بخش حساسیت نیست ؛ من آن قلمرو پهناور زندگی درونی را به این نام می خوانم . قهرمانی که چنین قلمروئی در اختیار دارد و بر چنین نیروهای عناصر متکی است ، قادر است در مقابل جهانی دشمن پایداری کند .

پایان کریستف پایان نیست ، یک مرحله است . حتی مرگ او چیزی جز یک  دم از آن ضربان ، و یک زفیر از آن نفس بلند جاودانی نیست . اگر او صد بار هم بمیرد ، باز همواره از نو زائیده خواهد شد و همواره پیکار خواهد کرد ، و همیشه برادر « مردان و زنان آزاد همه ی ملتها باقی خواهد ماند ، - کسانی که پیکار می کنند و رنج می برند و پیروز می شوند » .

 

قسمتهایی از مقدمه کتاب ژان کریستف
نظرات 1 + ارسال نظر
میلاد پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 10:35 ق.ظ

قلب خیلی بزرگ نیست.حجمی دارد حداکثر به اندازه مشت یک انسان.

قلب خیلی عمیق است. عمقی دارد به اندازه یک نگاه دردمند٬ یک بغض فروخورده ٬ یک ذهن تنها.

...
عمقی دارد به اندازه یک لبخند ٬ گرمی یک نگاه و دستی که به مهر پیش آمده ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد