کوچه پس کوچه های تنهایی

خدایا! چگونه زیستن را تو بمن بیاموز٬ چگونه مردن را خود خواهم آموخت.

کوچه پس کوچه های تنهایی

خدایا! چگونه زیستن را تو بمن بیاموز٬ چگونه مردن را خود خواهم آموخت.

چراغ هدایت

نجوای امام حسین (ع) با معبود خود:

بار الها من مشتاق تو هستم ... این منم که از یکتا پرستانم، این منم که از ترسنده گان بوده ام، این منم که از بیمناکانم، این منم که از امیدواران مشتاقم، این منم که از مشتاقانم، این منم که از تسبیح گویانم، این منم که از که از درخواست کنندگانم، این منم که ازنیایش پیشگانم، ... ای آخرین خواسته مشتاقان و ای منتهای آروزی امیدواران ... کی پنهان بوده ای تا نیازمند دلیلی باشی که به تو رهنمون شود؟! کی دور شده ای تا آثار و نشانه ها ما را به تو رسانند؟! کور است چشمی که تو را بر خود نگهدار و مراقب نبیند، و زیان زده است داد و ستد کسی که از محبت خود برایش نصیبی قرار نداده ای ... خدایا اکنون مرا (که بی تاب وصالم) از راه پوشش انوار (جمال و جلالت) و رهنمایی (شهود و) بینادلی به خود جلب کن ... تا به بارگاه وصالت بار یابم ... ای معشوق یگانه من، این ذلت عاشقانه من است که پیش رویت عیانست و این حال شکسته و سوز عشق من است که بر تو پنهان نیست از تو وصالت را جویا هستم و به تو بر تو رهنما خواهم پس با تجلی نورت مرا به خود رهنمون شو و با (خلوص و) صدق عبودیت مرا نزد خود به پای دار ... به آستان تو پیوسته ام دورم مکن و بر درگاهت ایستاده ام مرا مران ... تویی که انوار (تجلیات جمال)خود را در دلهای اولیائت تاباندی تا تو را شناختند و به یکتایی ستودند، تویی که بیگانگان را از دل عاشقانت زدودی تا جز تو را دوست ندارند و پناهی نگیرند ... چه دارد آنکه تو را ندارد؟ و چه ندارد آنکه تو را دارد؟ ... ای آنکه شیرینی انس خود را به دوستدارانت چشاندی ... با رحمتت مرا بطلب تا به وصالت رسم و با فضلت مرا جذب کن تا یکسر به تو رو کنم ...

 

به نقل از سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

نظرات 3 + ارسال نظر
علی سه‌شنبه 25 دی 1386 ساعت 03:22 ب.ظ http://roozebaad.blogsky.com

سلام عزیزم
خیلی زیبا نوشتی
به یاد سخن حضرت علی افتادم که فرمودند
اگر قرار باشد خدا را ببینم باز هم حتی زره ای به ایمانم افزوده نخواهد شد

سلام
متشکرم

میلاد چهارشنبه 26 دی 1386 ساعت 04:11 ب.ظ

شاید حسین از تبار آنانی بود که نقاب از روی بودن خویش برداشته اند و در ظهر عاشورا -ظهری مانند تمامی ظهرهای جهان- چهره حقیقت را دیده اند : چهره ای چون عشق بی دلیل و به سان رویا دلفریب.

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

آرشام پنج‌شنبه 27 دی 1386 ساعت 03:02 ب.ظ http://www.daneshmandeemrooz.blogsky.com

سلام به وبلاگ من سر بزنید

سلام
حتما.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد