نگاه کن چه فروتنانه بر خاک میگسترد
آن که نهال نازک دستانش
از عشق
خداست
و پیش عصیانش
بالای جهنم
پست است.
آن کو به یکی «آری» میمیرد
نه به زخم صد خنجر٬
و مرگش در نمیرسد
مگر آن که از تب وهن
دق کند.
قلعهای عظیم
که طلسم دروازهاش
کلام کوچک دوستی است.
انکار عشق را
چنین که به سرسختی پا سفت کردهای
دشنهای مگر
به آستین اندر
نهان کرده باشی.-
که عاشق٬
اعتراف را چنان به فریاد آمد
که وجودش همه
بانگی شد.
نگاه کن
چه فروتنانه بر درگاه نجابت
به خاک میشکند
رخسارهای که توفانش
مسخ نیارست کرد.
چه فروتنانه بر آستانهی تو بر خاک میافتد
آن که در کمرگاه دریا
دست
حلقه توانست کرد.
نگاه کن
چه بزرگوارانه در پای تو سر نهاد
آن که مرگش میلاد پر هیاهای هزار شهزاده بود.
نگاه کن!
احمد شاملو
سلام دوست عزیز
سایت بسیار قشنگ،جذاب وپرمحتوایی دارید.ما نیز فرومی
علمی ، تخصصی و عمومی، با نام انجمن پارسیان را برای تمام ایرانیان عزیز راه اندازی کردیم.
خوشحال می شویم به جمع دوستانه ما بپیوندید .
می توانید از مدیر کل سایت، مدیریت انجمنی را درخواست کنید.
مایه مباهات است دوستان و مدیران لایقی مانند شما در جمع ما باشند.
منتظر حضور سبز شما هستم. موفق باشید.
http://parsianforum.com