کوچه پس کوچه های تنهایی

خدایا! چگونه زیستن را تو بمن بیاموز٬ چگونه مردن را خود خواهم آموخت.

کوچه پس کوچه های تنهایی

خدایا! چگونه زیستن را تو بمن بیاموز٬ چگونه مردن را خود خواهم آموخت.

وقتی تو نیستی٬ 

خورشید تابناک٬ 

شاید دگر درخشش خود را٬ 

و کهکشان پیر گردش خود را 

از یاد می‌برد. 

آنگاه٬ 

نیروی بس شگرف٬ 

                      مبهم٬ 

                          نامرئی٬ 

نور حیات را٬ 

در هر چه هست و نیست٬ 

خاموش می‌کند. 

وقتی تو با منی٬ 

گویی وجود من٬ 

سکرآفرین نگاه تو را نوش می‌کند. 

...  

چشمت شراب خلّر شیراز 

که هر چه مرد را 

مدهوش می‌کند. 

 

 

«حمید مصدق»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد