منحنی قامتم٬ قامت ابروی توست
خط مجانب بر آن٬ سلسله گیسوی اوست
حد رسیدن به او٬ مبهم و بیانتهاست
بازه تعریف دل٬ در حرم کوی دوست
چون به عدد یک تویی من همه صفرها
آنچه که معنی دهد٬ قامت دلجوی توست
پرتوی خورشید شد٬ مشتق از آن روی تو
گرمی جانبخش او٬ جزئی از آن خوی توست
بی تو وجودم بود یک سری واگرا
ناحیه همگراش دایره روی توست
(پروفسور هشترودی)
خیلیییی قشنگ بود
ممنون خانمی٬ لطف داری.