زندگی ماجرایی بزرگ است٬ و سفر یکی از زیباترین قسمتهای آن.
وقتی سفر میکنی٬ یک تجربه عملی تولد دوباره داری. با شرایطی کاملا جدید روبرو میشوی٬ روزها آهسته میگذرد و اکثر اوقات زبان مردم را نمیفهمی. در این شرایط اهمیت بیشتری برای آنچه در اطرافت میگذرد قائل می شوی٬ چون ادامهی حیات تو بستگی به آنها دارد. و هر لطفی که خداوند در حقت میکند شادمانی بسیاری برایت میآورد٬ انگار که همه عمر باید آن واقعه را در خاطر نگهداری. همه چیز به نظرت تازه میآید و به همین دلیل زیبایی هر چیز را درک میکنی و خوشبختتر هستی.
برای من یکی از بزرگترین ارمغانهای سفر دیدن٬ با چشمی دیگر بود. و پیدا کردن دوبارهی گنجی که وجودش برایم بسیار ارزشمند است.