اگر سرنوشتتون براتون مهمه این نوشته رو بخونید.
باید به بهترین نحوی وظیفمون رو انجام بدیم. با استفاده از تجربه گذشتگان و نیم نگاهی به تاثیر آن برای آیندگان٬ تصمیم بگیریم.
در برخی از کشورها به این نتیجه رسیدند که خطر یک انسان ناآگاه و کم دانش بسیار بالاست٬ پس کلی وام و بورس میدن و هزینه میکنن تا خطر رو کاهش بدن (درست برعکس ایران که تازه به این نتیجه رسیدن که دروس علوم انسانی باید از بیخ و بن کنده بشه و برای اداره مملکت٬ کارایی افراد مطمئن و خودی از نخبگان بیشتره!!).
به نظر من یکی از راهکارها٬ بالا بردن سطح آگاهی و مطالبات مردم است. از هر فرصتی استفاده کنیم٬ اونهایی که بیشتر میدونن برای دیگران توضیح بدن. به هر زحمتی که هست مطالعه رو فراموش نکنیم. حالا که به اینجا رسیدیم و اینقدر هزینه کردیم دست به دست هم بدیم و تغییر رو تجربه کنیم.
از کتاب رفیق اعلی
سه کلمه تبآلودهتان میسازد. سه کلمه به بستر میخکوبتان میکند و آن «تغییر دادن زندگی» است. هدف این است٬ روشن و ساده. راهی که به هدف ختم میشود پیدا نیست و سبب بیماری نیز در همین نبودن راه و نامطمئن بودن مسیرهاست.
میخواهیم به حیات تازهای بپیوندیم٬ اما حیات پیشین را نیز نمیخواهیم از کف بدهیم. نمیخواهیم لحظه گذار و زمانی را که دستمان خالی میشود٬ حس کنیم.
رویداد٬ پرتو حیاتی است که بر زندگی انسانی میتابد. بیخبر و بیجنجال میتابد. رویداد گهواره زندگی است.
سلام دوست عزیز
وب جالب و پر محتوایی دارید خسته نباشید .
اگر دوست داشتید با هم تبادل لینک بکنیم وب من را با نام
:: جدید ترین اخبار ماهواره ای ::
لینک کنید .
بعد خبرم کنید تا وب شما را با چه نامی لینک کنم .
موفق و پیروز باشید.
سلام
متشکرم
پاینده باشید.
سلام دوست من
من هم وب شما را لینک کردم.
همیشه موفق و پیروز باشید.
سلام
متشکرم
سلام آزاده جون
چشم تجربه و تغییر خیلی جالبه حسش کرده ام .
ممنون
سلامت و پایدار باشید
سلام خانمی
شادباشی
سلام.
تحلیل خوبی بود.
این رو هم من بهش اضافه میکنم که :
در کشورهای اروپایی دو نوع دانشجو وجود داره.
۱- دانشجویی که برای اون کشور درس میخونه.
۲-دانشجویی که از یک کشور دیگه اومده و بصورت مهمان درس میخونه.
فرق بین دانشجوی اول و دوم اینه که دانشجوی دوم رو خیلی راحت مدرک میدن.
ولی دانشجوی خودشونو خیلی سخت.حتی امتحانات دیگه ای رو هم ازش میگیرن تا اونو بسنجن.
نتیجه مطلب بالا رو بگم:اونها دانشجویان خودشونو نخبه بار میارن ولی دانشجویان کشورهای جهان سوم رو بیسواد.فقط مدرک رو بهش میدن.به این ترتیب دانشجوی نوع دوم بیسواد بار میاد و برمیگرده کشورش.
خب فکر کنید نخبه های بیسواد کشورهای جهان سوم چطور باید به پیشرفت کشورشون فکر کنن؟این میشه که اونا همیشه جهان سومی میمونن و همیشه به کشورهای متمدن وابسته هستند.
......................
به این فکر کنیم که کشورهای متمدن کجاها رو میبینن و ما کجاها رو؟
با تشکر.
سلام
ممنون.
در مورد کشورهای اروپایی اطلاعی ندارم. در کانادا تفاوتی بین دانشجویان وجود نداره و حتی در مقطع فوق لیسانس و دکترا کار گِل پروژهها رو به دانشجویان خارجی میدن و در واقع سختگیری بیشتری اعمال میشه.
موفق باشید
جالیب ایدی(موفق باشی)........
به ماهم یه سری بزن...
متشکرم
موفق باشی و پیروز