کوچه پس کوچه های تنهایی

خدایا! چگونه زیستن را تو بمن بیاموز٬ چگونه مردن را خود خواهم آموخت.

کوچه پس کوچه های تنهایی

خدایا! چگونه زیستن را تو بمن بیاموز٬ چگونه مردن را خود خواهم آموخت.

بدون شرح

۱۶ آذر سال ۸۸ هم گذشت. البته بسیار متفاوت با سالهای گذشته!!  

اما با نگاهی به اتفاقات ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ به راحتی متوجه می‌شویم که تاریخ همواره تکرار می‌شود.  

 

فخرالدین عظیمی، پژوهشگر و استاد رشته تاریخ در آمریکا می‌گوید در میانه پاییز سال ۱۳۳۲اعلام شد که "ریچارد نیکسون" معاون رئیس جمهور آمریکا از طرف دولت آیزنهاور رئیس جمهور آن کشور به ایران می‏آید.

نیکسون در نطقی که پس از کودتای ۲۸ مرداد در کنگره آمریکا ایراد کرده بود، سقوط دولت محمد مصدق را "پیروزی سیاسی امیدبخشی" توصیف کرده بود "که در ایران نصیب نیروهای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی خواه شده است."

قرار بود معاون رئیس جمهور آمریکا در جریان دیدار از ایران از دانشگاه تهران بازدید کند و دکترای افتخاری دانشکده حقوق این دانشگاه را دریافت کند.

دانشجویان معترض به حضور آقای نیکسون در ایران، از دو روز پیش از سفر او در اطراف و داخل دانشگاه دست به تجمعات اعتراضی زدند که به دستگیری شماری از آنها منجر شد.

اما روز شانزدهم آذر، دو روز پیش از ورود معاون رئیس جمهور آمریکا، نیروهای ارتش با هدف کنترل دانشجویان در اطراف و محوطه دانشگاه تهران مستقر شدند. 

هرچند علی اکبر سیاسی اولین رئیس انتخابی دانشگاه تهران، برای جلوگیری از افزایش درگیری و وارد شدن خسارت به دانشجویان، کلاس های دانشگاه را در این روز تعطیل کرد اما در شرایطی که هنوز تمام دانشگاه از حضور آنها خالی نشده بود، نیروهای ارتش به قصد سرکوب شماری از معترضان وارد محوطه دانشگاه شدند.

سرانجام این اقدام تیراندازی به سوی دانشجویان و کشته شدن سه دانشجوی دانشکده فنی در مقابل ساختمان آن دانشکده بود.

مهدی شریعت رضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگ نیا سه داشنجوی دانشگاه تهران بودند که روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ کشته شدند. بر اساس گزارش های موجود رژیم شاه به خانواده این سه دانشجوی اجازه برگزاری مراسم یادبود نداد.

یک روز پس از این واقعه دانشگاه‌های ایران به نشانه اعتراض و خشم دست به اعتصاب و اعتراض زدند، با این همه به فاصله کوتاهی، یعنی روز هجدهم آذر، معاون رئیس جمهور آمریکا  به تهران آمد و در دانشگاه تهران دکترای افتخاری هم دریافت کرد.

علی اکبر سیاسی رئیس دانشگاه تهران هم بر اساس دست نوشته هایش پس از این واقعه به دیدار محمدرضا شاه رفت و به حمله ارتش به حریم دانشگاه اعتراض کرد.

شاه و حکومت او چنان که دکتر سیاسی می گوید در اقناع و دلجویی از دانشجویان و خانواده های کشته شدگان ناکام ماندند و سالگرد این روز به نمادی برای اعتراض به سرکوب و دخالت خارجی و مهمتر از آن گرامیداشت دانشجویان آزادی خواه بدل شد.

نگرانی محمدرضا شاه از فضای موجود در دانشگاه های ایران از همین سال ها آغاز شد و تا انقلابی که به سقوط او منجر شد ادامه داشت.

شاه معتقد بود که دانشگاه های ایران به خصوص دانشگاه تهران، در حال در اختیار قرار گرفته شدن توسط مارکیست ها و طرفداران نظام کمونیستی است.

خاطرات رئیس وقت دانشگاه تهران نشان می دهد که شاه اصرار داشت شماری از اساتیدی که به اعتقاد او گرایشات مارکسیستی داشتند، اخراج شوند اما مقاومت رئیس دانشگاه و ادامه بد بینی شاه، روابط دانشگاه و حاکمیت را به مرور سنگین تر و بدبینانه تر کرد.

فخرالدین عظیمی پژوهشگر مسائل تاریخی ایران می گوید شاه چنین اعتقاد داشت، اما هرگز مستندات قابل ارائه ای برای این ادعا منتشر نشد. به اعتقاد دکتر عظیمی آنچه که همواره از سوی شاه و حکومت او نادیده گرفته می شد، علت اعتراض دانشجویان و زمینه های آن بود.

به اعتقاد تاریخ نگاران، ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ اعتراضات دانشجویی در ایران را آرام آرام به شکل جنبش درآورد و به آن هویت و شکل داد...  

 

به نقل از بی بی سی 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد