کوچه پس کوچه های تنهایی

خدایا! چگونه زیستن را تو بمن بیاموز٬ چگونه مردن را خود خواهم آموخت.

کوچه پس کوچه های تنهایی

خدایا! چگونه زیستن را تو بمن بیاموز٬ چگونه مردن را خود خواهم آموخت.

آدمی خودش را در میان دست نوشته های مکتوبش سانسور می کند. گویی عادت کرده ایم به سرکوب مداوم خواسته ها و تمایلاتمان. نوشتن گویی در این میان تنها دریچه ای است که میتوان خودبودگی را تقویت کرد. آن کس که دیگر خانه ای ندارد در نوشتن خانه می کند. 

تئودور آدرنو


(برای آشنایی بیشتر به این لینک مراجعه کنید.)



جملاتی برای تفکر

من در میان موجودات از گاو خیلی می‌ترسم. زیرا عقل ندارد و شاخ هم دارد!
ابن سینا

لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره می‌شود، می‌تواند لشکر شیران را که توسط
 یک گوسفند اداره می‌شود، شکست دهد.
نارسیس

مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف می‌‌شوی و مهم‌تر
آنکه خوک از این کار لذت می‌برد.
جورج برنارد شاو

آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت
 تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه هستند تصور میکند.
مونتسکیو
 

خود فریبی به این صورت بیان شده است که انگار روی وزنه‌ای ایستاده‌اید تا خود را وزن کنید، در حالی که شکم‌تان را تو داده‌اید.

چارلز استیون هامبی 

بهتر است که در این دنیا فکر کنم خدا هست و وقتی به دنیای دیگر رفتم بدانم که نیست. و این بسیار بهتر از این است که در این دنیا فکر کنم خدا نیست و در آن دنیا بفهمم که هست.

آلبر کامو

جهان سوم جایی است که هر کسی بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه‌اش خراب می‌شود
 و هر کسی بخواهد خانه‌اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد.
پروفسور حسابی

هر شکلی از حکومت محکوم به نابودی با افراط در همان اصولی است که بر آن بنا 
نهاده شده است.
ویل دورانت


وقتی داری بالا میری مهربان باش و فروتن، چون وقتی که داری سقوط میکنی از کنار همین آدمها رد میشی. 

 

هوشی که جهان ما را به وجود آورده است بی نهایت پیچیده و عملکردهای این هوش بسی فراتر از درک آدمی است. اگر می خواهید به دانش آن دسترسی پیدا کنید، این هوش باید به شما یاد بدهد که آن را چگونه دریافت کنید. از آنجا که این هوش چیزی جز هستی ِ خود شما نیست، باید یاد بگیرید چگونه در سطوح بیشتر و بیشتری از هستی ِ "خودتان"، یا خود ِ هستی، هشیار شوید. 

 

بخشی از کتاب ذهن هولوتراپیک ترجمه محمد گذرآبادی

کتابی که درک خواننده را از ذهن و قدرت ذهن دگرگون می کند 

به سوی ابعاد جدید آگاهی  

دورنماهای تازه از واقعیت و سرشت بشر 

 

راز نابخردی مسلمانان از زبان خواجه نصیرالدین طوسی

"خواجه نصیر الدین " دانشمند یگانه ی روزگار در بغداد مرا درسی آموخت که همه ی درس بزرگان در همه ی زندگانیم برابر آن حقیر می نماید و آن این است :

در بغداد هرروز بسیار خبرها می
رسید از دزدی , قتل و تجاوز به زنان در بلاد مسلمانان که همه از جانب مسلمانان بود . روزی خواجه نصیر الدین مرا گفت می دانی از بهر چیست که جماعت مسلمان از هرجماعت دیگر بیشتر گنه می کنند با آنکه دین خود را بسیار اخلاقی و بزرگمنش می دانند ؟

من بدو گفتم : بزرگوارا همانا من
شاگرد توام و بسیار شادمان خواهم شد اگر ندانسته ای را بدانم .

خواجه نصیر الدین فرمود
:
 

در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند , آن فرمان " اما " و " اگر"دارد . 

در اسلام تو را می گویند :
دروغ نگو ..... اما دروغ به دشمنان اسلام را باکی نیست .  

 

غیبت مکن ... اما غیبت انسان  بدکار را باکی نیست.

قتل مکن ... اما قتل نامسلمان را باکی نیست .

تجاوز مکن ... اما تجاوز به نامسلمان را باکی نیست . 

 

و این "اماها" مسلمانان را گمراه کرده و هر مسلمان می داند و اجازه هر پستی را به خود می دهد و خدا را نیز از خود راضی و شادمان می بیند.  

 

  و راز نابخردی مسلمانان در همین است ....

از اسرار اللطیفه و الکسیله 

 

منبع : 

http://atheistmaad.blogspot.com/2011/04/blog-post_6525.html